گفتی بیا این جا دیدگاه بذارگفتم هر گاه که خالی بودم !
حا لا که آمدم می بینم از این فلش برعکس تا بوی گند مرگ را باید پیاده هزار فرسنگ بدوم ! گفتی در این جهان هیچ چیز به هیچ چیز نمی خوره با این که قبولش ندارم اما هیچ چیز تو به هیچ چیزت نمی خوره !! تا مرگ راهی نیست اما خیال خام نفرما که دیوانه شدم از دستت که به جای خودت هر بار مرا می کشی رفیق !
روزگار اینگونه هم می شود...رها کن...
in niz bogzarad
damet garm
گفتی بیا این جا دیدگاه بذارگفتم هر گاه که خالی بودم !
حا لا که آمدم می بینم از این فلش برعکس تا بوی گند مرگ را باید پیاده هزار فرسنگ بدوم !
گفتی در این جهان هیچ چیز به هیچ چیز نمی خوره با این که قبولش ندارم اما هیچ چیز تو به هیچ چیزت نمی خوره !!
تا مرگ راهی نیست اما خیال خام نفرما که دیوانه شدم از دستت که به جای خودت هر بار مرا می کشی رفیق !